عزیزترینم سلام!
شاید وقتی این نامه را میخوانی مادرت یک طراح برای سرپناه انسان ها، یک معلم در دانشگاه یا حتی یک بانوی خانه دار باشد. فرقی نمیکند. فقط خواستم بدانی وقتی به آغاز جوانی رسیدی، اگر در زندگی مسیری برای رشد، غیر از تحصیل در دانشگاه پیدا کردی که هیچ(بهتر!). اما چنانچه قصد کردی مانند مادرت مسیر درس و دانشگاه را در پیش بگیری، تنها و تنها در یک صورت می توانی ادعا کنی چیزی را «تحصیل» کرده ای؛ اینکه این «چیزها» تو را به آدم بهتر، مفیدتر، شریف تر، بزرگ تر، باشعورتر، فهیم تر و بلند نظرتری تبدیل کند.
عزیز دل مادر؛ اگر روزی حاذق ترین جراح جهان شدی اما مفهومی به نام «حرمت و عزت انسان ها» برایت معنا نداشت، اگر موفق ترین مدیر جهان شدی و در مواقع بحرانی از مدریریت احساساتت بازماندی و از سوادت ابزار ساختی برای تحقیر انسان های ناآگاه و از این کار لذت بردی، یا بزرگ ترین دانشمند جهان شدی و وجود خود را ارزشمند تر از دیگران دیدی و از پس برقرار کردن روابطی محترمانه و امن با اطرافیانت برنیامدی، بدان و آگاه باش که گواهی ها و مدارکت، تحصیلاتت، ثروتت و مقام و مرتبه ات پشیزی برای مادرت ارزش نخواهد داشت؛ و تنها در این حالت است که یقین خواهم کرد در پرورشت ناموفق ترین آدم این دنیا بوده ام.
دوستدار تو؛ رها.
درباره این سایت