حدود ده دقیقه از شروع اولین مهمونی عید امسال گذشته بود که بحث حوصله سربری که ازش میترسیدم شروع شد.


- خب چرا نخواستی تو دانشگاهی که کارشناسی خوندی ارشد هم بخونی، اون دانشگاه که خیلی سطح خوبی داره. نکنه دنبال تنوعی فقط؟!! که چی بشه؟!

- یعنی چی که من به استفاده از سهمیه اعتقاد ندارم، این همه آدم بی سواد دارن با سهمیه میرن مدرک میگیرن، تو که صلاحیتشو داری نگیری؟!

- بابا تو دوره ارشد که کسی دنبال یادگیری نیست، آدم باس یه جایی بره یه روز در هفته باشه و نزدیک خونه ش و.

- اصلا چه معنی داره این همه درس خوندن؟ تهش یه مدرک ارشده که اونم الان ارزش نداره.

 

رگباری از این جملات میومد به سمتم و منم سپر به دست دونه دونه ردشون میکردم که داییم(سردسته جبهه مقابل!) بدون مقدمه شروع کرد به خوندن تفسیر فالی که همون لحظه، بدون اطلاع دادن و به نیت من با دیوان حافظ هفت سینشون گرفته بود.

حضرت حافظ نظرشون این بود که: «به مسیری که داری میری اعتقاد داشته باش و به حرف دیگران توجه نکن! به کمک کسی هم احتیاج نداری و با تکیه بر تلاش خودت ان شاالله موفق میشی.»

 

در اینجا بحث به سرعت عوض شد و همه شروع کردن به صحبت کردن در مورد مقصد بعدی عید دیدنی!

 

 

+با اینکه علاقه و اعتقادی به خوندن تفاسیری که برای اشعار می نویسن ندارم باید عرض کنم اینقدر از این حاضر جوابی غرق در شور و شعف بودم که متاسفانه نپرسیدم کدوم شعر بود!

+ سال جدید پر از حال خوب باشه برای هممون. عیدتون مبارک :)



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

GOODDL Roby sakhabnama Ken AMIN SHOP تزکیه دانلود فیلم و انیمه Nicole